شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

88.تولد شش سالگی

پسرم دو سال پیش روز تولدت آرزو کردم که سال بعد،تولدت رو کرج جشن بگیریم.ولی نشد.خداروشکر امسال بالاخره برگشتیم کرج و تولدت رو مثل تولد یکسالگیت با دوستای بابا و خاله سمیه جشن گرفتیم جای مامان پروانه و بابا هدایت و خاله منصوره خالی بود.                           ...
27 فروردين 1398

87.ماه هفتادودوم

خوب باید بگم که تو چندوقتیه با من حسابی بدرفتاری و پرخاشگری می کنی و مدام با هم دعوا داریم.و من همش احساس عذاب وجدان دارم که این کارات نتیجه رفتارای خودمه.مامان سخت گیر و کنترل گری هستم و خیلی هم تصمیم می گیرم درست بشم ولی هی یادم میره چند روز پیش داشتم به بابا می گفتم لیاقتت مامان بهتر از من بود،که تو هم شنیدی و گفتی:نه،مگه بهتر از تو هم مامان هست قربون دل مهربون عصبانیت برم.همش میگی انقد به من گیر نده.چه مامانی از آب دراومدی آخه یه روز بهم گفتی بابا همه دنیا رو گشته,در همه خونه ها رفته تا تو رو پیدا کرده؟گفتم نه,اینجور که نیست.یه روز اتفاقی همو دیدیم.بعد ازت پرسیدم اگه جای بابا بودی منو انتخاب می کردی؟گفتی نمی دونم.سؤالمو یه جور دیگه پ...
27 فروردين 1398
1